25 هفتگی دخترکم
سلام عشق مامان امروز وارد 25 هفتمین وجود نازنینت تو وجودم میگذره این روزا واسم خیلی کند کند میگذره و همش دوست دارم زودتر ببینمت ببوسمت و تو اغوشم بگیرمت ولی وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم چقد زود روزا گذشتن و تو الان کلی بزرگ شدی و واسه دیدنت هم خیلی نمونده از حالتای ویار راحت شدم و فکر کردم که دیگه راحت شدم اما حالا مثل اینکه کلی بزرگ شدی و نمیتونم درست بخوابم یا درست بشینم و این هنوز اولشه و من چند ماه باید منتظر روزای سختتری باشم اخه هنوز تازه داری بزرگ میشی این روزا با لگد زدنات و شیطونیات فقط شادی رو به من م...
نویسنده :
مامان سودی
21:48